کتاب نگرش انسان شناختی به علم دینی و علم سکولار نوشته اصغر قهرمان و مهدی قهرمان توسط نشر عاصم منتشر شد. این کتاب از آثار جدید نویسندگان است که توسط انتشارات عاصم منتشر می شود.
نویسندگان در بخشی از پیشگفتار کتاب نگرش انسان شناختی به علم دینی و علم سکولار می نویسند:
خدا، انسان و جهان، سه محور اساسی اندیشة بشری است که در طول تاریخ و در همة جوامعْ پرسش های مهم، اندیشه سوز و اندیشه ساز دربارة آنها طرح شده و همة تلاش فکری انسان متوجه این سه کانون و یافتن پاسخهای درست و مناسب برای پرسشهای مربوط به آنهاست.
در این میان، شناخت انسان اهمیت ویژهای داشته و دانشمندان فراوانی را در رشته های علمی مختلف به خود مشغول ساخته است در آموزه های ادیان آسمانی، به ویژه اسلام، پس از خدا، «انسان» اساسیترین محور به شمار آمده و آفرینش جهان، ارسال رسل و انزال کتب، برای نیل به سعادت نهایی او صورت گرفته است. در جهانبینی علم دینی، همة موجودات آفریدة خدا بوده و موجودی در عرض خدا قرار ندارد؛ با این حال جهان را از منظر علم دینی می توان مانند دایره ای با دو نقطة استناد به مختصات اصلی، یکی در بالا (خدا) و دیگری در پایین (انسان) در نظر گرفت. از سوی دیگر، با وجود سابقة دیرینه و گستردگیِ تلاشهای بشر در این زمینه، انسان شناسانِ بسیاری از پرسشهای مهمِ ناظر به انسان و زوایای وجود وی ناتوان بوده و از «انسان موجودی ناشناخته» و «بحران انسان شناسی» سخن به میان میآورند. به تصریح آیات و روایات، خداوند از میان همه موجودات به انسان نگاه ویژهای دارد و او را اشرف مخلوقات خود قرار داده است. در نظر عرفا، اندیشمندان، انسان جایگاه ویژهای دارد، ولی چالش هایی در این زمینه وجود دارد که این چالشها باعث می شود جایگاه انسان تنزل پیدا کند که یکی از بزرگترین این چالشها تبدیل علم از دینی به علم سکولار است. معتقدین به علم سکولار به ظاهر در صدد حفظ و استحکام جایگاه انسانی هستند، غافل از اینکه او را بیش از پیش خدشه دار کرده و گاه جایگاه او را تا حد حیوانیت تنزل داده اند.
ایشان در بخش دیگری از پیشگفتار کتاب نگرش انسان شناختی به علم دینی و علم سکولار آورده اند:
تبیین جایگاه انسان به عنوان موجود اندیشهورز و حقیقتطلب، مهمترین دغدغه همه مکاتب بشری و الهی بوده است. در بعضی از مکاتب جایگاه بسیار والایی به انسان داده شده تا جایی که انسان را خدا معرفی کردند. مثل مکتب اومانیسم برگرفته از علم سکولار که انسان را مختار مطلق فرض کرده و هیچ کس را بالاتر از او نمیداند. در بعضی از مکاتب جایگاه انسان را چنان پایین کشیدند که اصلاً قادر نیست تعقل بکند و هیچ ارادهای از خودش ندارد. مثل معنویتهای نوظهور که نه تنها جایی برای عقل در حیات معنوی انسان در نظر نمیگیرند، بلکه اساساً درک صحیحی از قوهی عاقلهی انسان ندارند و از اول با به میان آوردن این که راه معنویّت راه دل است صلاحیت را از عقل میگیرند و مانع حضور آن در تدبیر قوای روحی و معنوی انسان میشوند. تعارض ایمان و عقل که در مسیحیت ریشه دارد، در معنویتهای نوظهور، پر رنگ دیده میشود؛ به گونهای که ادعا شده رابطه ایمان و عقل هیچ گاه صلح آمیز و آرام نبوده است. بلکه همیشه پرتعارض و جدال آمیز بوده است. هر یک از این دیدگاهها پیامدهای منفی دارد، چرا که اگر تصویری که از انسان هست تصویری صحیح و مطابق با واقعیت انسانی نباشد نه سعادت فردی فراهم میشود و نه سعادت اجتماعی، پس باید یک دیدگاه کاملاً متعادل تبیین بشود که به مقام انسانی به دید واقعی بنگرد و با تبیین این دیدگاه هم سعادت فردی و هم سعادت اجتماعی فراهم شود.
نویسندگان کتاب نگرش انسان شناختی به علم دینی و علم سکولار در ادامه پیشگفتار می نویسند:
سکولاریسم به معنای امروزی که همان نفی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی دین در زندگی دنیوی بشر میباشد بعد از قرون وسطی مطرح گردید. و در طی چندین قرن یکی از مهمترین دغدغههای عالمان دینی و اندیشمندان سکولار مسئله علم دینی یا علم سکولار بود. البته در این مدت علاوه بر علم سکولار مسائل دیگری از جمله هنر سکولار، سیاست سکولار، جامعه سکولار، اقتصاد سکولار حتی کلیسا و دیر و صومعه سکولار هم مطرح شد. از این رو کتابها و مقالات زیادی در جهان، به خصوص در جهان غرب نوشته شد جامعه دینی مخصوصاً جهان اسلام با این چالش بزرگ روبرو شد و عالمان دین را بر آن داشت که در مورد پدیده سکولاریسم آثاری را تدوین بکنند که میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد.
کتاب نگرش انسان شناختی به علم دینی و علم سکولار با ۲۲۲ صفحه پوزیری در شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.